☺♀جـــــــــــهان نیوز.همه چــی نیـــــــــــوز♂☺
TOTA
چهار شنبه 11 ارديبهشت 1392برچسب:يه سري جوك جديد,,,مطلب باحال,, مطلب باحال برای فیس بوک,, مطلب باحال و خنده دار,, مطالب باحال برای فیس بوک, مطلب باحال از فیس بوک,, مطلب خفن,, جک خفن, ,مطلب کوتاه باحال,, مطالب طنز, , عكس, ,جک, :: 16:44 :: نويسنده : Prince
ديشب بابابزرگ و مامان بزرگمو برديم فرودگاه بدرقه کنيم که برن مکه ، هواپيما تاخير داشت !
مامان بزرگم نگران بود ، عموم مياد دلداريش بده ميگه :اين چيزا عاديه ، تاخير داره ، نقص فني پيدا ميکنه ، سقوط ميکنه ، نگران نباش ! گواهي نامه گرفتن مامانم حدود يک سال و نيم طول کشيد قبول که شده بود افسره از مامانم خوشحال تر بود. خواهر زادم (پنج سالشه) بهم ميگه : دلم برات تنگ شده … ازش مي پرسم : دلت براي من تنگ شده يا موبايلم ؟ ميگه : هم موبايلت هم کامپيوترت داداشم نوجوون بود ميرفت باشگاه کونگ فو و کشتي, منم اون موقه ها بچه بودم هر وقت که تو باشگاشون يه فن جديد بهشون ياد ميدادن ميومد تو خونه رو من اجرا ميکرد منم به ازاي هر فن پول ميگرفتم يعني از کوچيکي من با اين سختي پول درمياوردما مامانم باهام لج کرده ميگه از بس هر دختري نشونت داديم يه ايرادي گرفتي باهام مصاحبه ميکرد تو محلمون,منم داداش کوچيک دوستمو برديم آمپول بزنيم… پرستار گفت: بخواب آمپولتو بزنم… بچه گفت: خوابم نمياد اومدم خونه ديدم مامانم داره نماز ميخونه,گفت: اون 2 تا تيكه ميوه ته راني بدست آوردنش از انرژي هسته اي براي من حق مسلم تره ...
يه سري هم هستن هنوز رو ماشين ها ميان مي نويسن " لطفا مرا بشوييد" يارو ميره دم مغازش ميگه بسم ا. الرحمن الرحيم و كركره مغازه رو ميده بالا يه دفعه ميبينه دزد همه چي رو برده.
. . . كركره رو ميكشه پايين و ميگه صدق ا.. العلي و العظيم!
درباره وبلاگ
˙·٠•●♥خوش آمدید♥●•٠· زندگی آنچه زیسته ایم نیست بلکه چیزی است که به یادمی آوریم تا روایتش کنیم ...................................... دوستان من،مثل گندمند! یعنی یک دنیابرکت ونعمت، نبودن شان،قحطی وگرسنگی است ومن چه خوشبختم که خوشه های طلائی گندم دراطرافم موج میزند مهربانى تان راقدر میدانم وآنرا در سیلوی جان نگهداری خواهم کرد . . . آخرین مطالب
پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
|
|||
|